رمان سرا
دانلود رمان جدید رمان عاشقانه
رمان سرا
دانلود pdf رمان کارلا satiris

دانلود رمان کارلا pdf از satiris برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی

داستان در دو زمان روایت میشه. حال و گذشته که به موازات هم پیش میرن. ” ایمان ” و ” کارلا “. یه پسر مسلمون، یه دختر مسیحی…و عشقی که با یه دلتنگی شروع میشه. دلتنگی برای مادرهایی که نیستند… اما این همه ماجرا نیست. سوژه تکراریه. می دونم ولی قول می دم تلاش خودمو برای یه پرداخت غیر تکراری انجام بدم. همین طور یه پایان متفاوت!

خلاصه رمان کارلا

دکتر “صدیق”، هنگام دادن خبرهای بد و ناگوار، بنا به عادت دست راستش را زیر عینک بدون قاب خود می برد و چشمهایش را می مالید .عادتی که از حدود شش سال قبل، وقتی برای اولین بار تحت نظر او بستری شدم هنوز تغییر نکرده بود و دل نگران از دیدن آن گفتم:
-خیر باشه دکتر!

بلافاصله جواب نداد. دستان پر چین و چروک اش را روی میز کار چوبی خود گذاشت و به من خیره شد. در اواخر دهه پنجم عمرش بود.شاید پنجاه و هشت یا نه ساله با موهایی سفید که رو به عقب شانه می خوردند، ابروهای پر پشت و نگاهی مهربان و دلسوز که در صورت کاملا اصلاح شده اش می درخشید. سپس برای آخرین بار نتایج آزمایشات مرا که حالا روی میز به چشم می خورد ورانداز و شروع به ور رفتن با گره کروات قرمز رنگ خالدارش کرد.

-خب آ سید ” ایمان “! چرا پدرتو اینجا نمی بینم؟ یادش رفته نتایج امروز معلوم می شن یا یه نفر مثل بچگی هاش که از زیر جلسه های درمان در می رفت شیطونی کرده؟
نتوانستم از خنده ای ریز خودداری کنم و با عذاب وجدان نگاهم را به قاب عکس امام خمینی که بالای سرش به دیوار بود دوختم:
-راستش…یادش رفته بود.من…منم یعنی ترجیح دادم…
-بهش یادآوری نکنی؟
از چشمهای جمع شده و لحن سرزنش آمیزش مشخص بود که این را به عنوان یک سئوال نپرسیده و برای همین چاپلوسانه گفتم:
-بی خیال دکتر! من از وقتی شونزده سال داشتم مریض شما بودم…

  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    کارلا
  • ژانر
    عاشقانه
  • نویسنده
    satiris
  • ملیت
    ایرانی
  • ویراستار
    سایت رمانسرا
  • صفحات
    151
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • admin
  • 1,284 بازدید
  • برچسب ها:
مطالب مرتبط
موضوعات
ورود کاربران

کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان سرا " میباشد.