دانلود رمان بازم قلبم pdf از SOGAND برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
نگاهت میکنم خاموش و خاموشی زبان دارد …. زبان عاشقان چشم است و چشم از دل نشان دارد ….افرا دختری که سعی میکند با گذشته اش بجنگد. از آدمهای اطرافش دوری میکند تا مبادا خاطراتش فاش شوند. اما او دل میسپارد به کسی که لایق احساس نیست… قایقی کوچک تمام دنیای من میشود، اگر تو کنارم باشی…
پوشه ی قطور رو به رویم را دوباره چک میکنم آنقدر کثیف و بدخط نوشته شده بود که تقریبا چیزی نمی فهمیدم. صدای ارباب رجوعی که سعی میکند با جیغ و داد کارش را پیش ببرد اعصابم را خرد می کند، سرم را بلند میکنم عینکم را کمی جا به جا میکنم تا بهتر ببینم لب های بزرگ، موهای بلنده بلوند شده و پوست برنزه. کاملا شبیه بقیه ی آدمهایی که فکر میکنند روی مد عمل می کنند.
خودکار را توی دستم می چرخانم هیکل خوبی داشت اما چهره اش کاملا مصنوعی بود. صدایش لحظه به لحظه بلندتر میشد دقیقا متوجه حرف هایش نمیشدم. باصدای دادی دهانش را میبندد و بهت زده به او خیره میشود. پس بالاخره صبرش تمام شد!گاهی از صبر بیش از حدش من خسته میشوم بجای خودش…
_اینجا چه خبره؟؟؟
مهدوی ترسیده با تته پته سعی میکند قانعش کند: آقای دادفر من بهشون گفتم وقت ملاقات ندارند ولی اصلا توجه نمیکنن.
دختر سعی میکند توجهش را جلب کند صدای تو دماغیش تهوع آور است: آقای دادفر (چنان با ناز صدایش میکند که انگار تمام جانش جناب آقای دادفر است) من فقط خواستم به عنوان شریک باهاتون همکاری کنم (دستی به موهایش میکشد) بهرحال دوتا فکر بهتر از یه فکر عمل میکنه. خودش را خسته میکند دادفر حتی زحمت نمیکشد نگاهی به او بیندازد.