پست های ویژه
دانلود رمان دیار عشق pdf از زهره دهنوی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
این داستان ازخیال نویسنده نشأت گرفته و شخصیت های داستان واقعی نیست. البته هزاران نمونه اش رو توی کشورمون در طی دورانی داشتیم و هنوز هم آثاراون دوران دارن به کشور برمیگردن..
مشغول آب دادن به گل های گلدون لب حوض بودم که خیس شدنم رو احساس کردم. بابهت برگشتم و به زهرا نگاه کردم که بلند می خندید و شیلنگ آب رو سمتم گرفته بود. آب از سروصورتم می چکید. با عصبانیت از جام بلند شدم و گفتم: مگه دستم بهت نرسه زهرا حسابتو میرسم. زهرا جیغ کوتاهی زد وشروع کرد به دویدن دامنم رو گرفتم تا بهتر بتونم بدوم و دنبال زهرا می دویدم.
زهرا جیغ کوتاهی زد و گفت: غلط کردم زن داداش، بار آخرم بود…
درحالی که از شدت خستگی دستامو به زانو هام گرفته بودم ونفس نفس میزدم گفتم: غلط کردی… دختر بار اولت نیست تاادب نشی ولت نمیکنم. دوباره جیغ زد که لب به دندون گرفتم وگفتم: انقدر جیغ نزن زهرا اگه کسی صداتو بشنوه برامون حرف درمیارن…دستاشوبه نشونه ی تسلیم بالا برد. از فرصت استفاده کردم و پریدم رو به روش و بین دستام محصورش کردم.
جیغ بلندی زد و همزمان درچوبی حیاط بازشد و شخصی توی درگاه ظاهر شد کمی جلوتر اومد تاچهره اش مشخص شد باورم نمیشد…محمدبرگشته؟؟ ازدانشگاه برگشته؟؟؟ من و زهرا هردو خشک شده بودیم زهرا از ترس تنبیه احتمالیش به خاطر جیغی که زده بود و من از شوق دیدن مرد رویاهام!! نگاهم روی ابروهای درهم گره خوردش ثابت موندوبایادآوری اوضاعم سرخ شدن گونه هامو احساس کردم و زهرا رو رها کردم.
