دانلود رمان گناه من تقاص تو pdf از مریم کوهپیما برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
به دور دست ها که می نگرم خاطراتی را می بینم که خاکستری شده اند، آن قدر در یاد و خاطرم مانده اند که خاک خورده شده اند، و حال منی راساخته اند از جنس بی حسی، ازجنس زمستان سرد و خشک…. به من نزدیک شوی ریشه می خشکانم ….. ازمن اگرگویند راست گفته اند من گناهکارم، گناهم عاشق را دیوانه و مجنون کرده! گرده گناهم چشمان عزیزانم را کور کرده. گناهم از من، خاکستر ساخته…… گاهی گم می شوم در گذشته ی تاریکم… گاهی گم میشوم در رویای نزدیکم، حال نمی دانم بااین دوگانگی چه کنم؟
رعد و برق لرز به تن خیسم می انداخت، بارون شلاق گونه به سرو صورتم می خورد و تن خیسم رو خیس ترمی کرد! با پیچیدن ماشین و نور بالایی که از چراغ هاش بیرون میزد تکیه ام رو از دیوار گرفتم و بلند شدم. قلبم دیوونه وار به قفسه ی سینم می کوبید، لرز تنم هرلحظه بیشتر میشد، ضعف داشتم. سه روز بود که هیچی نخورده بودم و سرگردونه کوچه و خیابونا بودم.
جلوی پام ترمز کرد، با کمی مکث از ماشین پیاده شد. کوچه سیاه و تاریک بود و به جز من و اون هیچ کس توی کوچه نبود. ناباور به من زل زده بود، باورش نمیشد که من واینجا ببینه. منی که از سر بی پناهی به کسی که باعث و بانی نابود شدن خانوادم بود پناه آورده بودم. قطره ی اشکی لجوجانه از گوشه ی چشمم چکید، حال و روزم خیلی گریه داشت اما اون تنها از گریم چونه ای که می لرزید و دید چون اشکام با بارون قاطی میشد و دل آشوبم با آسمون همدردی می کرد.
چه قدر دلتنگش بودم دلتنگ صدای بم و مردونش.
_آیدا تواینجا چیکارمی کنی؟
اسمم و فراموش کرده بودم. چه اسمم قشنگ میشد وقتی از زبون قاتل روح و قلبم بیان میشه.
فقط تونستم زمزمه کنم_توروخداکمک کن.
_آیدا از اینجا برو، من تنها لطفی که میتونم درحقت انجام بدم اینه که تحویل پلیست ندم. بروتا نیومدن.
با درد نالیدم…
_خیلی پستی، خیلی خیلی پستی. نابودم کردی، داد زدم…
_ازت متنفرممممممممممممممم…