دانلود رمان بعد از آن روز pdf از فاطیما برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
مهربانو دختر یک خانواده ی نسبتا پولدار و سرشناس هست که هفده سال بیشتر نداره. توی یه جمعه با مردی سی و خورده ای ساله به نام کیارش آشنا میشه که برای خودش کسی بوده توی زمان خودش…
جمعه بود. یه روزملس. البته از نظر هوا ملس بود. چون تمام روزهای من مثل هم شده بود. اون روز از درخونه که بیرون میرفتم نگاهی به ساعت قدیم و بلند گوشه ی سالن انداختم. برای ثبت خاطرات شبانه ام لازمش داشتم. عادتم بود گرچه مادرم بهم خورده می گرفت و از این کار منعم می کرد.
-تومگه دیوونه ای که مضخرفات روزانه ات روز ثبت می کنی؟ اگه اتفاق خاص ومهمی پیش بیاد باید تو مغزت ثبت بشه نه تویه دفتر که وقتی بری خونه ی شوهرت، از ترس اینکه اون افکار بچه گانه ات رو مسخره نکنه نمی بریش و میذاریش ور دلِ من. من هم که آشغال نگه دار نیستم و میندازمش دور. پس بهتره خودتو خسته نکنی.
برام دیگه عادت شده بود که به حرفهاش فقط گوش بدم و از روی احترام سری تکون بدم. زن تحصیل کرده ای بود اماتفکرات خاص خودش رو داشت و این روحتی به من و پدرم هم تحمیل میکرد. پدرومادرم هر دوپ زشک بودند و توی یه بیمارستان کار می کردند و همین باعث آشنایی و عشق و علاقه شده بود و حالا هم زندگی خوبی داشتند…