دانلود رمان دیدار با عشق pdf از فرناز فرجی و آیدا انصاری برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
دختری به نام کیارا که دختری شوخ و شاده که زندگی مرفهی داره و کم و کاستی تو زندگیش حس نمیشه و به موسیقی خیلی علاقه منده بالاخره به کلاس پیانو به همراه دوست صمیمیش پگاه میره و در کلاس پیانو با دونفر آشنا میشن که …
کیارا
تو راھرو روبه روی آینه قدی وایسادم، یکم مقنعمو با دست کشیدم پایین گفتم شاید گیر بدن به اینکه جلسه اولمه، امروز اومدم کلاس پیانو این پگاھم ک معلوم نیس کجاس! کاش دیگه منتظر نمونم و برم در بزنم؟! در نزنم یھو برم تو اینجوری حالش بیشتره … با قدم ھای آروم ب دری ک روش نوشتھ بود (کلاس پیانو 1) نزدیک شدم … بدون اینکھ در بزنم در رو باز کردم. اوه اوه … در به یه چیز سفت برخورد کرد، بالای سرمو نگاه کردم دیدم…
دماغ یه پسر خوشگل و مامان اوف شد … اوخی دلم سوخت، نه نسوخت حقش بود. آدم مگه پشت در وایمیسه حرف زدن اخه؟!! ملت بی مکان موندن! والا… بیخیال، رفتم یه جا نشتمو یه جا ھم برای پگاه گرفتم، ببینم حالا گور ب گوری میاد یا نه … بعد از چند مین یه مرد کت شلواری، سانتی مانتال که بھش میخورد حدود ۴۰_ ۳۹ باشه اومد تو، فکر کنم استاد اینه …
10 الی 12 نفری تو کلاس بودیم، از بچگی دوست داشتم بیام کلاس پیانو، ولی بابام اول منو به کلاس گیتار فرستاد، گیتار زدنو خوب بلدم ولی از ھمون موقع تا حالا که ۱۹ سالمه، عاشق پیانو بودم و حالا پس از گذراندن سال ھای متعدد به دانشکده ی پیانو راه یافتم. با صدا ی استاد از فکر در اومدم…
استاد: کیارا خرسند کیه؟ چرا جواب نمیده؟
سریع دستمو بردم بالا و گفتم: من اینجام استاد.
استاد: کجایید خانم خرسند یک ساعته دارم صداتون میزنم ..