پست های ویژه
دانلود رمان ساختمان عاشقی pdf از شایسته برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
یسنا و یاسمین دخترخاله‌هایی هستند که دانشگاه تهران قبول میشن و با ورودشون به دانشگاه و خونه جدید زندگیشون عوض میشه و…
دفتر را برداشت با شوق آن را باز کرد… صفحه اول را خواند اینگونه بود که زندگی مادرش شروع شد…
[یـــــسنـــــا]
بیخیال به صفحه مانتور نگاه میکردم و ناخونام سوهان می کشید؛ برعکس من یاسمین تا کمر رفته بود تو لبتاپ… چشم غره ای بهش رفتم با لبخند شیطانی زدم پس کلش که مثل یویو رفت تو لبتاپ برگشت عقب… برگشت برزخی نگام کرد نیشگونی ازم گرفت: چته وحشی…
+برای چی میزنی عهههه…
-خب باو تا کمر رفتی تو لبتاپ کور میشی صبر کن میاد دیگه…
+به توچه هاااا عجب فضولی هاااا…
-تو بی جنبه ای ایییییش…
+شیطون میگه بزنم تاشی به سنگ بگی کاشی هااا…
شیطون نگاش کردم: اولا شیطون غلط کرد، دوما اگه بزنی منم به ننت میگم…
چشماش ریز کرد: مثلا چی میخوایی بگی…
بلند شدم از رو صندلی لبخند پهنی زدم:همون قضیه دیگههه…
+یسنا بهخدا زنده زنده خاکت میکنم…
-نمیتونی بگی خانم عاااااااشق…
+یسناااااااا…
جیغی کشیدم رفتم رو تخت یاسمین خرص میخورد من میخندیدم…
-مگه دروغ میگم، عاشقی دیگه، اونم عاشق چه کسیییی وای وای وای…
بعد سرم تکون دادم که حمله کرد سمتم: به خدا با همین دستام پرپرت میکنم ورپریده… تا خواستم فرار کنم وشمم خورد به لبتاپ ایستادم با دیدن اسمم جیغی کشیدم مه یاسمین سنگکوب کرد بدبخت…
-جییییییغ اااااخ جوووون قبول شدممممم یسنا رادش دانشجو معماری دانشگاه تهران اهااااا بیا وسسسسسط…
