دانلود رمان گل من pdf از فیروزه صفایی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
از دست دادن خانواده، برگشتن عشق قدیمی، ازدواج اجباری با عشق قدیمی و عشق جدی….از محوری ترین موضوعات این رمان خواندنی به قلم فیروزه صفایی هستند.
چهل روز گذشت. من هنوز تو شک بودم. باورش سخته…. همه ی خانوادت تو یه روز بمیرن… فقط یه نفر مونده واسم… خواهرم اونم خارجه… هنوز بخاطر شغل شوهرش نتونسته بیادایران…
آقای سعیدی: دخترم بلند شو مراسم تموم شد…
بلند شدم اما افتادم سر زمین…
آقای سعیدی: پارسا بیا کمکش کن پسر…
پارسا اومد دستم رو گرفت. بردم سوار ماشین خودشم… رفت کمک آقای سعیدی و خانمش وسایل هارو جمع کنه. سرمو تکیه دادم به صندلی خوابم برد…
«پارسا»
بابا گفت بیدارش نکنم ببرمش سرجاش. دلم واسش میسوخت الان دیگه هیچکس رو نداشت جز خواهرش. اونم ازدواج کرده رفته آلمان….
_بابا الان چی میشه….
بابا: نمی دونم پسر… نمی تونم بذارم تنها تو خونه بمونه….
_پدرام کی میاد؟
بابا: هنوز وقتش نشده…
_من برم بخوابم شب خوش…
«ترگل»
اتاق رو جمع کردم تو این 40 روزی که اینجا بودم خیلی ریخت و پاش شده بود. یه حموم هم کردم. باید میرفتم خونه دیگه. زیادی اینجا بودم… رفتم تو پذیرایی… همه اونجا نشسته بودن…
_سلام
همه جوابم رو دادن. رفتم نشستم جفت خانوم سعیدی…
آقای سعیدی: خوبی دخترم؟
_مرسی عموجان…
پارسا: پاشو برو آماده شو خسته نشدی از این خونه؟
_نه پارسا حوصله ندارم….