پست های ویژه
دانلود رمان هوس یک شب pdf از فیروزه صفایی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
سارا با امیرعلی پسرخالش نامزد میکنه، نامزدی تقریبا از روی اجبار است و درست یه روز قبل از ازدواجشون یه اتفاقی میوفته که….
یعنی چی میشه…؟ کلی استرس داشتم… زندگی با مردی که جز غرور چیزی نداره، سخته. زندگی با تک فرزند خالم، زندگی با کسی که واقعا عاشقش بودم شاید منم عاشق این یخ بودنش شدم. عاشق بی محلیاش… با شنیدن اسمم از طرف مادرم چایی هارو برداشتم و به بیرون رفتم. یه نفس عمیق کشیدم. چایی رو به همه تعارف کردم. رسیدم روبه رو امیرعلی اخماش تو هم بود…
_باز کن اخماتو پسر خاله…
یه نگاه بهم کرد یه نیشخند زد گفت: چیه خوشحالی ک اخرش یکی اومد خواستگاریت؟
خیلی بهم برخورد! ناخواسته سینی برگشت چای ریخت رو شلوار امیرعلی. صدا خنده همه بلند شد اما من از ترس می لرزیدم. میدونستم تلافی میکنه… انقدر هول شده بودم که پارچ آب از سر میز بلند کردم ریختم رو شلوارش… با این کارم داد امیرعلی در اومد… صدا خنده همه بازم بلند شد…
_ب ببخشید…
بعد سریع اونجارو ترک کردم. اه چقد خنگ شده بودم من اعصابم از دست خودم خورد بود. داشتم با خودم کلنجار می رفتم ک در با صدای بدی باز شد. سریع بلند شدم. امیرعلی بود اومد داخل درو بست…
امیرعلی: سریع یه شلوار بهم بده زود باش…
قیافش خیلی ترسناک شده بود. این همینجوریشم ترسناک بود… دیگه چ برسه وقتی عصبانی بشه…
_آخه شلوارای من اندازت نیستن که…
