پست های ویژه
دانلود رمان عشق پردردسر pdf از آرمیتا لطفی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
آرمیتا دختری مغرور و سرسخت که عاشق پسرعمه خشن و مغروش میشه، توسط سمانه دختری پر ادعا و کینه ای که برای انتقام از سرهنگ راد، دختر یکی یدونش رو انتخاب میکنه. ضربه روحی و عاطفی محکمی میخوره و…
امروز خیلی روز خسته کننده ای بود از صبح به پرونده ها رسیدگی کردم دیگه داشتم از خستگی میمردم. کش و قوسی به کمرم دادم و دکمه ی تلفن و فشار دادم:
+خانم امینی به آقای فرخی بگید یک لیوان چای بیارن اتاق من
_بله چشم
+ممنون
بعد از این که آقای فرخی آبدارچی دفتر چای آورد، گوشی موبایلم زنگ خورد.
به صفحه گوشی نگاه کردم و با دیدن اسم گیرنده نفسمو با کلافگی بیرون فرستادم و زیر لب غریدم:
+بر خر مگس معرکه لعنت
گوشی و جواب دادم و با تندی گفتم:
+چیه؟!
با لحن سرزنشی گفت:
_این چه طرز جواب دادنه؟!
با تخسی اداشو دراوردم و گفتم:
+همینه که هست! حالا فرمایش؟
بی توجه به لحن فرمایشیم ادامه داد:
_باید ببینمت، بیا کافه نادری
با گستاخی جواب دادم:
+نمیام!
پوف کلافه ای کشید و عصبی از لای دندونای کلید شدش غرید:
_غلط میکنی نیای مگه دسته خودته؟
پوزخند صداداری زدمو گفتم:
نه پس دسته توئه؟
ناچار زمزمه کرد:
+لطفا آرمیتا حرف مهمی دارم که باید بهت بگم.
با تعجب به لحن آروم از و سر ناچارگیش گوش کردم و ناخودگاه گفتم:
+باشه ساعت 5 اونجام دیر کنی رفتم.
تماسو قطع کردم و دستی به سر و روم کشیدم و مانتوم و مرتب کردم و از در خارج شدم. روبه خانم امینی گفتم:
+خانم امینی من رفتم.
خداحافظی زیر لب گفتم که از جاش بلند شد و به گرمی خداحافظی کرد و…
