پست های ویژه
دانلود رمان حوالی تو pdf از هانا برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
کیان محتشم مردِ جذابى که با کینه اى که به دل داره براى انتقام واردِ بازى اى میشه و آرا دختر ساده و مظلوم داستان و هم واردِ بازى خطرناکش میکنه. در این بازى رازهاى براش برملا میشه و عاشق میشه و حالا باید دید آرا داستان ما چیکار میکنه…
دست هایش را براى بار دوم میشوید و چقدر دلش میخواهد این آرایش نبود و می توانست صورتش هم چند بارى بشوید و از خنکاى آب لذت ببرد. شاید بتواند کمى از این گرگرفتگى نجات پیدا کند. حالا بهتر میفهمید جمله معروفى که گاهى بتول وقتى که به گذشته فکر میکرد زیر لب زمزمه میکرد”دنیاى نامردیه” واقعا هم دنیاى نامردى بود. پدرش مسببِ حالِ بدِ این روزهایش با اینکه زشت ترین حالت ممکن دخترش را قربانى منافع کثیفِ خودش کرده.
با این که میداند با وجودِ کیان شغلش چیست اما بدون هیچ حسِ پشیمانى شرمندگى و حتى دلتنگى روبه رویش سرِ میز نشسته و نگاهش میکند؟ دخترش را دخترى که روزهاست ندیدتش روزهاست که صدایش را نشنیده،اصلا برایش مهم است که چه بر سر آرا و احساساتش آمده، چه بر سرِ روح و روانش آورده. حرف هاى کیان با وجودِ تلخ بودنش اما بوى واقعیت دارد،تک تک حرف هایى که میزند از اینکه بى اهمیت است ارزش ندارد و فقط مثلِ یه کالا معامله شده است.
وقتى پدرش که نزدیکترین فردِ زندگى اش است دوستش نداشته باشدش از کیانِ محتشم با کینه و نفرت لانه کرده در چشمهایش چه انتظارى باید داشته باشد؟! از سرویس بیرون میرود،سروش که منتظرش دقایقى بود ایستاده بود آرام صدایش میزند و سرِ آرا بالا مى اید و پر خجالت نگاهش میکند و معذب شده دستانش را در هم گره میزند.
