پست های ویژه
دانلود رمان هانتر pdf از پرهام رسولی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
محراب فتوحی، مشاور تحصیلی دبیرستان دخترونه که فقط تو مقطع کنکور کار میکنه! آدم فوق العاده جدی و بد دهن، که تو حرفه و شغلش با هیچکس تعارف نداره و بدجور سخت گیره… نسیم سرخوش، دختر شر و شیطون و بی ادبی که مدام به پر و پای این آقای مشاور می پیچه و مدام کل کل میکنه… ولی عاقبت همچین دختری تو حرفه ی محراب فتوحی، چیزی نیست جز….
فوری شروع کرد شماره رو از حفظ گفتن و وقتی برای یه لحظه چشمای متعحب منو دید، ریز و با عشوه خندید و گفت:
-ازبس شماره شو گرفتم دیگه حفظ شدم.
هیچی نگفتم و با یه چشم غره به زمین نگاه کردم و منتظر موندم. بوق آزاد می خورد و من احتمال دادم که شماره مدرسه رو بلاک کردن. صدای مردونه و زمختی توی گوشم پیچید:
-الو؟
-سلام جناب ریاحی. احوال شما؟
-سلام… ممنون… به جا نیاوردم متاسفانه.
خودمو زدم به اون راه و گفتم:
-چطور ممکنه؟ فتوحی هستم…
با خودش تکرار کرد و فکر کنان گفت:
-فتوحی…
چند لحظه سکوت کرد و بعد گفت:
-شرمنده… اصلا تو خاطرم نیست.
-اول سال تحصیلی باهاتون جلسه داشتم. مشاور تحصیلی دخترتون.
به وضوح جا خورد و هول شد:
-سلام… حال شما؟ ببخشید من به جا نیاوردم.
خندیدم و و گفتم:
-بله… ظاهرا شماره مدرسه رو هم بلاک کردید که هرچی تماس می گیرن پاسخگو نیستید.
-نه جناب… من سفر کاری بودم متاسفانه.
خندیدم و گفتم:
-بله… سفر کاری… همسرتون چطور؟
با تعجب گفت:
-همسرم؟… آهان منظورتون همسر سابقمه؟ مادر عاطفه؟
جا خوردم و با تردید پرسیدم:
-طلاق گرفتید؟
-بله یه چند ماهی می شه.
