دانلود رمان تتو (کنیز خان) pdf از نگار.ب برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
آنالی کنیــز خــان، توسط آتاش خان خریده میشه و وقتی وارد عمارتش میشه، اتفاق های مهیجی می افته و موضوع داستان لحظه به لحظه جذاب تر می شود….
فریاد اعتراض حاجآقا شیشههایِ خانه را لرزاند… -باهاتون کار دارم. ابروهایش را با حالت خاصی بالا میاندازد و زل میزند به من. بیاختیار زیر سنگینی نگاه قمر دست و پایم را جمع میکنم و قدمی نامحسوس به عقب برمیدارم. منتظر میماند تا نسا و مادرش وارد خانه شوند و بعد با گفتن «خب؟» نگاهم را دوباره مال خودش میکند.-نمیتونم حدس
بزنم اینوقت صبح چه کاری میتونی با من داشته باشی میان سیاهی چشمان باریک شدهاش سرخوشی نرمی در جریان است. چیزی که بیاختیار اخمهایم را درهم میکند. از خودم میپرسم، من به این آدم اعتماد دارم؟ جوابش برای خودم هم واضح و سرراست نیست. بهجای حرف اصلیام بیهوا میگویم: -در مورد اتاقمه.هر دو دستش را فرو میکند
در جیب شلوارش و به نگاهش رنگی از ناباوری میدهد. انگار که با چشمهایش بخواهد بگوید میداند حرف اصلیام این نیست. موهایم را بیهدف پشت گوش میفرستم و حق به جانب ادامه میدهم. -اگه قراره یه مدتی اینجا بمونم، باید یه حداقلهایی رو داشته باشم! جوابش مثل همیشه سرضرب و معنادار است.-فکر میکردم دایهات حداقلها رو برات فرستاده.