دانلود pdf رمان خاکستر آتش آیدا و ثنا

دانلود رمان خاکستر آتش pdf از آیدا و ثنا برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی

مهرسا دختری است که با ورود به ۱۸ سالگیش، ماجراهای عجیبی برایش اتفاق میوفته. جوری که متهم به دیونگی میشه .. اما با تولد ۲۰ سالگیش تمام راز های زندگیش مهری میزنه به تکذیب آن و …..

خلاصه رمان خاکستر آتش

رژلبم محکم رو روی لبام کشیدم و به صورتم نگاه کردم…مثل همیشه جذاب و نایس..! واسه بار آخر لباسم رو بررسی کردم..لباس شب مشکی که واقعا زیبا و چشم گیرم کرده بود. کفش هام رو پام کردم و از اتاق رفتم بیرون که با چهره برافروخته نرگس رو به رو شدم. یه لبخند دندون نما زدم و همین جوری که به سمت در خونه می رفتم گفتم:
-حرص نخور گلم پوستت چروک میشه… بعد زشت می شی… منم باید برات دبه و سرکه بیارم ترشی بندازمت…حالا شاید خوشمزه شدی..نه همچین مالی هم نیستی بی خیال!

با این حرفم به سمتم حمله کرد که با دو از خونه بیرون رفتم، سوار ماشین شدم و استارت زدم که در کمک راننده باز شد و تا به خودم بیام یه پس گردنی آبدار خوردم. قیافم از درد مچاله شد..با درد گفتم وحشی اخه چرا می زنی، موهام خراب شد. ایشی گفت…منم براش پشت چشمی نازک کردم و ریموت زدم و ماشین بیرون بردم…و به سمت خارج شهر راه افتادم. امروز تولدم بود و به نرگس و روژین افتخار دادم تا برام تولد بگیرن.

روژین هم ویلای باباش رو کش رفته بود. به ساعت نگاه کردم..وای نیم ساعت دیگه جشن شروع می شد. عمرا با این ترافیک زود برسیم …روژین می کشتمون فاتحه ای برای خودم خوندم و دنده رو عوض کردم…به ویلا رسیدیم، چند تا بوق زدم که در باز شد…با دیدن راهی که به پارکینگ ختم می شد چشم هام از حدقه زد بیرون، ویلا پر بود از انواع و اقسام ماشین های گرون قیمت…ماشین پارک کردم و با نرگس داخل رفتیم.