دانلود رمان کلاکت جلد اول و دوم pdf از سروناز روحی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
راستین حکمت، بازیگر گم نامی که پس از سالها تلاش در عرصه ی تئاتر و تلویزیون، با اولین قدم در سینما، برنده ی سیمرغ بلورین جشنواره ی فجر می شود… با این موفقیت سیل پیشنهاد های کاری به سمتش هجوم می آورد و او بعد از سالها با معشوقه ی سابقش هم بازی می شود… معشوقه ی دیروزش که فقط متعلق به او بود، حالا متعلق به همه است … صحرا ملکانی که در آستانه ی سقوط است رو به روی مردی که قله های پیروزی را فتح کرده است…رمانی با آمیزه هنر و عشق…
چشم هایش از فلش پیوسته ی دوربین های عکاسی، دودو میزد. پایش را روی پا انداخته بود و با پنجه هایی که در هم قلاب کرده بود جلو را می پایید؛ صحنه ی رو به رویش سرشار از شگفتی بود. صدای هیاهوی جمعیت سردردش را تشدید می کرد، وز وز های ساسان مزید بر علت بود که گوشهایش زنگ یکنواختی را پخش کند ، درمورد همه چیز و همه کس اظهار نظر میکرد و زبانش دقیقه ای دست از جنبیدن برنمی داشت.
مجری پشت تریبون، نمک می ریخت … شورش کرده بود! نفسش در سینه مانده بود و چشمش به پاکتی که قرار بود باز شود خیره … فاصله اش نزدیک بود، می توانست پنجه های مسلط بانوی اول سینما را ببیند که چطور درون پاکت می لغزید و کارت کوچکی را بیرون می کشید.
لبخند شیرینی روی صورتش نقش بست و در میکروفون با صدای رسایی بدون پنهان کردن شعف در چشمهایش، لب زد:
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد … اهدا میشود…به…جنااب….آقای… صدای دخترها سالن را پر کرده بود.
چشمهایش را بست و صدای ظریف و زنانه ای شیوا لب زد:
راستیِن…حکمت!
سالن پر شد از جیغ و سوت و سر و صدا … کنار دستی اش بلند شد و ساسان با انرژی و شگفت زده دستهایش را به هم می کوبید. با تأنی از جا بلند شد…