پست های ویژه
دانلود رمان عشق دوم pdf از ناشناس بی احساس برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
نیوشا دختری 15ساله است که خواهر زاده 4 ساله اش رو میدزدن و در ازای آزادی اون نیوشا رو می خوان. بالجبار خودش رو تسلیم میکنه و اون ها چشماش و دستا و پاهاش و دهنش رو میبندن؛ در حالی که لباسی بر تن ندارد. نیوشا روزها دست های گرم مردی رو روی ممنوعه های بدنش احساس میکنه تا اینکه اونو آزاد میکنن… اما میگن 5سال بعد دقیقا روز تولدش دوباره اون رو خواهند دزدید… اینبار برای همیشه…
با تعجب به مهسا نگاه کردم:-حتما خیاالتی شدی مهسا… کی میاد مارو تعقیب کنه؟ دوباره به ماشین سیاه رنگی که شیشه های دودی و مرموزی داشت نگاه کردم، به هیچ عنوان تو ذهنم نمی گنجید که بخوان تعقیبمون کنن. مهسا: نمیدونم… اصلا حس خوبی به این ماشین ندارم. از وقتی از مدرسه در اومدیم حواسم هست که دنبالمونه…
چشم از مهسا برداشتم و دوباره به ماشین مرموز نگاه کردم، شک و بد دلی مهسا به من هم سرایت کرد، دلشوره به جانم افتاد. آب دهنم رو قورت دادم و با ترس دست مهسارو گرفتم: -ولش کن…بیا زودتر بریم خونه. قبول کرد و اینبار هردو شروع کردیم به دوئیدن. قلبم بی امان تو سینه ام می زد.
من دختر ترسویی بودم که از سایه خودمم می ترسیدم. مهسا با این حرفش بد ترسی به دلم انداخته بود… مثل روزنامه ای که هفته پیش در مورد اسید پاشی بروی زن جوانی رو گزارش نوشته بود و تنها موردش هم زیباییش ذکر کرده بود و جنون فرد مجرم….
