پست های ویژه
دانلود رمان ماریا pdf از زهرا علیزاده برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
رمان ماریا نوشته زهرا علیزاده، داستان زندگی دختر ۲۰ ساله‌ایه است که با ورود ناگهانی مردی چهل ساله به زندگیش، طوفان شروع میشه… نریمان، مرد قدرتمند و جذابی که با هدف خاصی به ماریا نزدیک میشه، راز بزرگی از گذشته مادر ماریا آورده که….
خیره نگاهم می کرد، خیره نگاهش می کردم. دوئل نگاه هامون تا جایی پیش رفت که تکیه اش از ماشین گرون قیمتش کنده شد و نگاهش با نفوذتر درون قرنیه چشم هام گردش کرد و لحنش حاکمی شد که حکم قطعی صادر می کنه:
– تا اینجا نیومدم که دست از پا درازتر برگردم. از سلاح هات نمی ترسم چون حریفشون هستم. اگر سلاحت برادر و پدرته، اگر سلاحت عشق مزخرفیه که ازش دم می زنی یا فرارت از من و آینده ایه که مجبوری بپذیریش، من با قدرت و ثروتم همه رو از پا در میارم ماریا عباسی!
دندان روی هم ساییدم. دستم از در کنده شد و بالا رفت تا با قدرت روی صورتش فرود بیاد و تمام خشمم رو به سر انگشت هام منتقل کنه اما آستین لباسم رو گرفت و مانع شد. قدرت دست هاش بدون هیچ تماسی هم بازوم رو همونطور روی هوا معلق کرد. نگاهش سخت شد:
– مواظب کارهایی که می کنی باش، تا به حال کسی جرات چنین کاری رو نداشته. هر کسی غیر از تو بود دودمانش رو به باد می دادم.
دستم رو با شدت پس زد و با تمسخر گفت:
– منتظر می مونم تا فکر کنی، اما فقط تا روزی که عدّه ات تموم بشه و از قید و بند شرع و عرف هم خلاص بشی.
حس کردم گدازه های آتیش از چشمم بیرون می زنه. چشم به روی ادب بسته و فریاد کشیدم:
– خفه شو!
– بچگی نکن.. عاقلانه رفتار کن ماریا، اینطوری به نفعته.
– کسی که عقلش رو از دست داده شمایی، من هنوزم نمی تونم حرفی که زدین رو قبول کنم و این پیشنهاد رو هضم کنم. مسلماً اگه یه بار دیگه اینجا یا هر جای دیگه ای ببینمتون ساکت نمی شینم و به برادرم می گم…
