دانلود رمان سیم آخر pdf از معصومه بهارلویی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
این کتاب داستان زندگی آناهید معینی است، زندگیای دوگانه و عجیب. از دور دختری است غرق در رفاه، دختری که کمترین تفریحاتش رفتن به هفتههای مد پاریس و کم هزینهترین سرگرمیاش بازی تنیس است. دختری که مانند سوپراستارها زندگی میکند. اما از نزدیک دختری است که با حضور پدر سنگدلش تا مرز خودکشی رفته است و آخرین نقشه شوم پدرش، نقشه ازدواج اوست با دشمن قدیمی و کهنهی خودش مفخم!
این سر دنیا بودم و دستم از همهجا کوتاه و مرد بور مقابلم عجیب زباننفهم بود! ظاهرا زبان میفهمید، اما زبان فرانسوی و انگلیسی، نه زبان آدمیزاد! عصبانی بودم و فرانسوی حرف زدنم نمیآمد! زبان فرانسویام با تمام علاقهای که به فرانسه و مد و آرایشش و برندهایش داشتم، لنگ میزد. به انگلیسی تکرار کردم:
ــ خوب نگاه کنید توی لیستتون، حتما اشتباهی پیش اومده!
باز “ساری ساری” گفتنش شروع شد و جواب داد:
ــ متاسفم خانم، متاسفم. هیچ اتاقی به اسم شما رزرو نشده.
ــ الان اتاق خالی ندارید؟
از “ساری ساری” و به انگلیسی جواب داد:
ــ متاسفم، متاسفم. اتاقها از ماهها پیش رزرو شده، هفتهٔ مده!
عصبانی از پارتیشن رسپشن قدمی عقب برداشتم و به زبان مادریام طلبکار داد زدم:
ــ ساری ساری! سگ توی روحت ساری! مرتیکهٔ الاغ بیوجود! بزغالهٔ طلایی هی میگه ساری ساری!… شما و اون آژانس و شرکت بابا رو به توبره میکشم! مگه الکیه؟! ازتون شکایت میکنم. یه کاری میکنم به غلط کردن بیفتی بزغالهٔ طلایی… هی میگه ساری ساری! ساری و حناق دو ساعته!