رمان سرا
دانلود رمان جدید رمان عاشقانه
رمان سرا
دانلود pdf رمان من و مامی مهتاب

دانلود رمان من و مامی pdf از مهتاب برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی

چند وقتی بود فرناز مدام اصرار میکرد شهر بازی بازی ببرمش اما بخاطر درس و مشکلاتی که وجود داشت هر روز اینکار رو به وقت دیگه ای موکول میکردم. بالاخره بعد از کلی اصرار رضایت دادم و به شهر بازی بردمش. اما با کلی شرط و شروط.. لباس پوشیدیم و به طرف شهر بازی حرکت کردیم. وارد محوطه که شدیم با ذوق و شوق می خواست که تمام وسایل بازی رو سوار شه…

خلاصه رمان من و مامی

با دیدن وسایل گیج شده بود و نمی تونست انتخاب کنه. بعد کلی مظلوم نمایی اجازه دادم سوار ترن هوایی بشه به شرط اینکه اگر حالش بد شد تنبیه بشه. از اونجایی که نمی تونستم تنهاش بزارم به ناچار خودمم سوار شدم. از خوشحالی داشت بال درمی آورد و لبخندش محو نمیشد. ترن هوایی خیلی بزرگ بود با پیچ هایی با شیب خیلی تند.

رنگ نارنجی و آبی ترن، توی تاریکی شب خود نمایی میکرد ،هرلحظه هیجانش برای حرکت کردن ترن بیشتر میشد. هنوز سرعت زیاد نشده بود که فرناز ذوق زده شروع کرد به جیغ کشیدن. کم کم سرعت زیاد تر میشد و از هر سر بالایی که رد میشدیم بلند تر جیغ میکشید. به بلند ترین سر بالایی که رسیدیم از ترس دستم رو گرفت و خودش رو به زحمت به طرفم کشید.

رنگش مثل گچ شده بود و لب هاش به سفیدی میزد، فقط دعا میکردم هر چه زودتر به پایان مسیر برسیم. بالاخره اون مسیر طولانی و خطرناک طی شد و زمانی که ترن ایستاد با عجله پیاده شد و گوشه دولا شد و تمام محتویات معده اش رو بالا آورد. با حرص پیاده شدم و دنبالش رفتم، از عصبانیت در حال انفجار بودم. فقط تلاش میکردم آروم باشم تا بیشتر از این نترسه…

  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    من و مامی
  • ژانر
    بزرگسال
  • نویسنده
    مهتاب
  • ملیت
    ایرانی
  • ویراستار
    سایت رمانسرا
  • صفحات
    13
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • admin
  • 25,702 بازدید
  • برچسب ها:
مطالب مرتبط
موضوعات
ورود کاربران

کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان سرا " میباشد.