پست های ویژه
دانلود رمان غریزه اولیه pdf از هلن هارت برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
عطر اون به وضوح مردانه بود در حالی که اِرین جلوی بار تکیه داده بود، منتظر متصدی بار بود. دو بدن محکم به اون فشار می آوردند. ارین نقشه کشیده و تصمیم گرفته بود که بیشتر هفته رو در اتاق کوچکی که درون کوه های راکی قرار داشت و در اون اتاق بود سپری کنه. اما بعد از دو روز انزوا اون برای نوشیدن یک نوشیدنی الکلی به بار رفته بود. یک کلوپ و تفرجگاه روستایی که برای نوشیدن همیشه از اونجا بازدید میکرد…
اون بوی تند و عطر مردانه شان رو استنشاق کرد، بوی ساحل دریا و چرم میداد، کمی تا حدودی بوی دارچین، مشک مردانه غیر قابل انکار و بوی اولیه و طبیعی عطر خالص. سالها بی شوهری غیر ارادی و امتناع اون از ازدواج، همه در کل سی مرد بودند که ازدواج کرده بودند. اون ها آدم های کودن و یا احمق های بی مخی بودند؟ همه اینها ارین رو وادار کرده بود که یک هفته مرخصی بگیره و به سفرهای زیاحتی و گردش بره.
مردها، کی به اونها نیاز داشت؟ ارین خودش رو میشناخت. چیزی که چوب خط ارین مونره بود که همیشه در مورد زندگی و تنها بودنش توی زندگی فکر می کرد. رایحه خوش و عطر و بوی اغوا کننده و دلپذیر عطر ویرجینیا، گرمای دو بدن داغ رو نشون میداد و این به انگیزه و هدف ارین کمکی نمی کرد. متصدی بار پرسید؛ _ میتونم کمکت کنم؟ پوست ارین سوزش پیدا کرد و تیر کشید، به سمت چپ و بعد به
سمت راستش نگاه کرد . چهارچشم مردانه که کمی نگاه کردنشون بهش کج شده بود… دو رنگ آبی و شفاف… دو گوی تیره و دودی… که درون اون رو می سوزاند. مرد چشم تیره گفت؛ _اون هر چیزی که ما باهاش کار داریم رو داره… ارین چرخید: _ببخشید؟ یه لیوان پر از نوشیدنی قوی بنیه جلوی اون قرار گرفته بود. _ من اصولاً آبجو نمینوشم، پس نه ممنونم. اون گفت؛ _ پس هرچی تو بخوای عسلم، این از طرف ماهه…
