پست های ویژه
دانلود رمان بازی بی قاعده pdf از ثنا.م برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
واقعیتی تلخ از یک عشق ناکام، پایانی باز از یک زندگیه تلقینی… داستان، صحنه ی باز نداره! دختر شرو شیطون نداره! پسر پولدار و مغرور نداره! فقط اونایی که یک زندگیه بی عشق رو تجربه کردن بخونن…موضوع داستان مناسب افراد زیر هجده سال نیست!
به دیوار تکیه میدمو خیره میشم به انتھای خیابون… میدونم سر وقت میاد، ھمیشه خوش قول بوده… توو کل این سه سالی که شده ھمه ی زندگیم! و من ھنوزم نمیدونم آیا منم زندگیه اونم یا نه؟؟ فقط می تونم خوش بین باشم، وقتی سه ساله با منه و طرف ھیچ دختری نرفته یعنی منم ی جایی توو قلبش دارم، وقتی بین دخترای خوشگل دانشگاه که ھمچنان دنبالشن، منو انتخاب کرده! منی که چھره ی معمولی دارم… خب میشھ امیدوار شد که منم ھستم توو زندگیش.. شاید نه ھمه ی زندگی …
چشمم ب ۲۰۶مشکیش میوفته، لبام به خنده باز میشه و تکیمو از دیوار میگیرم… سمت خیابون میرم با خنده سمتم میادو سرعتو زیاد میکنه از ترس اینکه واقعا با ماشین بزنه بھم چند قدم عقب میرم! جلوی پام ترمز میزنه و صدای بلند موزیکو کم میکنه! اشاره میکنه سوار ماشین شم… در ماشینو باز میکنمو می شینم: دیوونه واقعا میخواستی بزنی بھم؟؟! تک خنده ی مردونه ای میکنه و زبونشو روی لباش میکشه: دلم میاد رفیق سه سالمو با ماشین زیر کنم؟
اخم روی پیشونیمو میبینه که دوباره میخنده:
باز کن اون گره ی بین ابروھاتو دختر لوووس!!! اتوبوست چه ساعتی حرکت میکنه؟!
کمربندمو می بندم: دقیقا یک ساعتو بیست دقیقه ی دیگه وقت حرکته…
– خوبه… پس بریم ی جایی میخوام حرف بزنم باھات.. لعنت به من که با ھمین ی جمله سست میشم! نگاه گنگ منو می بینه که ازم رو برمیگردونه و ھمین دزدین نگاھش آتیش میزنه به قلبم! چرا ھر لحظه ازین سه سال دوستی منتظر شنیدن حرفای دلشم؟! چرا نمیگه تو فقط ھمکلاسیو دوست نیستی؟! توو جایگاھت فراتر ازیناست! ازبرم…خیلی وقته دارم این جمله ھا رو مرور میکنم توو ذھنم…خیلی وقته آمادم..
