دانلود رمان دردانه pdf از مریم سلطانی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
تکین دختری آزاد و مستقلی که بعد از ازدواج پدرش، ناخودآگاه درگیر رابطه ای پنهانی و عشقی ممنوعه و داغ میشه… عشقی که برملا شدنش می تونه رسوایی بزرگی برای اون و خانواده اش در پی داشته باشه اما …
از پشت میز بلند شدم و در جواب مامان که میگفت: ناشتا نخورده جایی نریا … یه دو تا لقمه بذار دهنت بعد هرجا میخوای بری برو … تکه ای از نان بربری روی میز کندم و داخل دهانم گذاشتم و به نگاه او خنده ای زدم و از آشپزخانه بیرون رفتم … وارد اتاقم شد و مانتو و شلواری از کمد برداشتم … درحال پوشیدنش ضربه ای روی صفحه ی تلفنم زدم که روی میز بود … صفحه روشن شد و نگاهم به چند پیام و تک تماس یخورد که بالای صفحه ام نقش گرفته بود.
دکمه های مانتوام را بستم و تلفنم را برداشتم… پوشه ی پیام تلگرامم را باز کردم و سرسری نگاهی به پیام هایی که از گروه دوستان هم دانشگاهی ام داشتم انداختم … به آخرین پیام طنز گروه که از آن یکی از دخترها بود خنده ی بی صدایی زدم و پوشه ی زرد رنگ پیامم را باز کردم … پیام از آن بابا بود که نوشته بود:《قرارمون یادت نره دردونه.
زیرلب آهی کشیدم و تلفنم را بستم و داخل جیبم انداختم … کارم که تمام شد، صدای پیام را از بیرون در و داخل سالن شنیدم … آماده نشدی؟ داد زدم: اومدم … کیفم را از روی میز برداشتم و با نگاه دیگری به آینه چهره ی رنگ گرفته ام را تماشایی کردم و به سمت در قدم تند کردم …