دانلود رمان سیب سرخ حوا pdf از سپیده طهرانی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
حوا که سالها پیش والدین خود را در سانحه رانندگی از دست داده، کنار مادر بزرگ و پدر بزرگش زندگی آروم بی دغدغه ای داره. اما با برگشت امیرسام ایرانمهر به همراه همسر نازایش، دریای زندگی آرامش طوفانی میشود…
ساعت بند کیفم را روی دوشم جا به جا کردم و ساک دستی ام را محکمتر گرفتم و در چوبی خانه را گشودم که صدای زیبا آرام خانوم جان به گوشم رسید : مادر ترو خدا مراقب خودتون باشید. حواستون به رانندگیتون باشه. به اون محمد ورپریده ام بگو مبادا تند برونه ها…برگشتم راه رفته را….خود را به آغوش گرمش سپردم در چشمانش نی نی اشک بود و سرخ…سرخ قیافه ی معترض به خود گرفتم.
-خانم جون!گریه؟! آخه چرا فدات شم به خدا اینطوری کنی نمیرما… میدونی که دلم به این سفر رضا نیست.
سریع اشک هایش را زدود: نه نه قربونت برم برو مادر برو… عموت اونجا چشم براهته. سرش را پایین انداخت گفت از وقتی دوتا دست گلم پر پر شدن پاتو که از در میزاری بیرون دلم هزار راه میره. نگاه غمگینی به صورتش انداختم دستی کلافه روی پیشانی ام کشیدم : من که سر از کارای عمو درنمیارم اخه نمیشد تهران باهم حرف بزنیم! این همه را تا تبریز اونم کنار اون محمد پرچونه… اوف همینطور که غر غر میکردم صدای بوق ممتدش داخل کوچه پیچید… مادر جون هول زده مرا به سمت در هدایت کرد: برو مادر تا کوچه رو صدای بوقش کوچه رو ور نداشته و زیر لب گفت نمیگه مردم خوابن بی ملاحظه ….