پست های ویژه
دانلود رمان دو نفر برای یک قلب pdf برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
آرین، دکتر جذاب و خارج رفته ای که عاشق دو تا دختر به اسم گیسو و کمند که باهم دختر دایی و دختر عمه هستن میشه! گیسو و کمند بهترین دوست هستن که هرکدوم حاضرن بخاطر اون یکی از عشقشون یعنی آرین خاص و جذاب دست بکشن !
داشتم با شهروز حرف میزدم. طبق معمول همیشه! من برعکس تمام دخترای دیگه قانون واسه خودم نداشتم. من آزاد بودم. آزاد تر از اونی که بخوام برای کسی کارهامو توجیه کنم یا کسی بهم بگه این کارو کن و این کارو نکن. با صدای تقه ای که به در خورد با شهروز خداحافظی کردم و با بله ی کوتاهی اجازه ی ورود رو صادر کردم. عمه اومد داخل و بعد از لبخندی که بهم زد گفت :
_گیسو جان، عمه، من دیگه دارم میرم امشب شیفتم. شام واسه تو و کمند تو یخچال هست گرم کنید بخورید تا ما بیایم.
– باشه عمه برو رواله!
حوله ی کوچیکمو برداشتمو رفتم تا حموم کنم و تا کمردرد لعنتی که از صبح باهام همراه شده بود، کمتر بشه. تو آیینه ی حموم به خودم نگاه کردم. بد چیزی نبودم، لاقل این چیزی بود که همه بهش اعتقاد داشتن که من واقعا چیزی کم ندارم. چند سالی میشد بابا و مامانو توی تصادف از دست داده بودمو. با عمه ام زندگی می کردم. عمه ام تنها یه دختر داشت و اونم بهترین رفیق فاب من کمند بود!
عمه هم دو،سه سالی میشد از شوهرش طلاق گرفته بود. چون یبار مچ شوهرشو با یه زن دیگه روی تخت گرفته بود. در کل مرد هوس بازی بود چنددفعه ای می خواست منو انگولک کنه اما عمه فهمید و حسابی از خجالتش دراومد! از حموم اومدم بیرونو ست مشکی لباس زیرمو پوشیدم. که حسابی به با پوست سفیدم تضاد جالبی ایجاد کرده بود.
کمند از نظر خوشگلی و خوش هیکلی چیزی از من کم نداشت. کمند حسابداری می خوند و منم همون اول درسو بیخیال شدمو. مغازه ی دوستمو اجاره کردمو لباس زیر فروشی زدم! درآمدش عالی بود، اما چون این چند وقت حالم خوش نبود فروشنده استخدام کرده بودم تا وقتی من نیستم به کارای مغازه برسه! کمند تو اتاقش داشت درس می خوند! اون خیلی چشم و گوش بسته بود و من دوست نداشتم اینطوری پیش بره. بالاخره اونم یه دختر بود و باید بعضی چیزا رو یاد می گرفت.
