دانلود رمان یغما pdf از مریم عباسقلی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
یغما برای انتقام پس ازشش سال به ایران برمیگرده. نزدیک به عمران و هامون میشه و تنها سلاحش دلبریهای زنانهای هستن که خوب یاد گرفته ازشون استفاده کنه. غافل از اینکه این دلبریها باعث میشه تا عمران…
حالا که ماه هاست اسیر این چهاردیواری منفور شده ام،حالا که مدتی ست خود را به گورستان تنهایی تبعید کرده ام و میان خاطراتت دفن شده ام،حالا که فهمیده ام فرار اشتباه ترین راه ممکن بود و من همیشه اشتباه ترین ها را انتخاب میکنم، درست حالا، در همین لحظه، می فهمم که تو فراموش شدنی نیستی و من فقیرترین فرد این کره ی خاکی هستم که ندارمت!
مانند تمام این مدت، مرغ دلم سودای پرکشیدن به آن روز ها را دارد هرچند که می دانم یادآوریشان قاتل خاموشی بیش نیستند و همین اندک توانم را نیز ذره ذره می جوند و من برای بار چندهزارم، خاطراتی را مرور میکنم که شیرینی هرچند کمِ شان، میچربد به زهرماری اغلب روزها و ماه هایشان روی تخت سفید و کمی سفت و خشکم می خزم و ملحفه را روی سرم می کشم و دستم ناخودآگاه زیر بالشت در جستجوی عطرت می رود و پیدایش که می کنم درش را باز کرده و عمیق می بویمش و جست و خیز کنان خودم را به سه سال قبل می رسانم.
به تک درخت کهن سال کنار حیاط کوچک تکیه می دهم، آفتاب اذیتم می کند و من چشم هایم را تنگ تر می کنم و به پسرک لاغری نگاه می کنم که کارتونی به آن بزرگی را روی کمرش نگه داشته است،حدس می زنم که ممکن است پایش در آن قسمت کوچک کنده شده ی موزاییک حیاط پیچ بخورد و تعادلش را از دست بدهد اما هنوز دهان باز نکرده ام که سکندری میخورد و کارتون به زمین پرتاب میشود و صدای تَق تَق شکستن تمام ظرف ها بلند میشود و چشم هایم ناخودآگاه روی هم میفتند و دستم را روی قلبم می گذارم و او پنجره را باز می کند و سیگارش را لب پنجره می فشرد و داد می زند.