دانلود رمان خواب و بیدار pdf از مریم پیروند برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
زانیار پسری که عاشق دختر لوند و بیبند و بار صاحبخونهشون میشه. پسری که همه تفریحاتش خلاصه میشن توی پارتی و مهمونیهای مختلط و وقتی با آذین دوست میشه، میخواد هر طور شده اونو مال خودش کنه…
روی مبل نشسته بودم و به حرفای بابا و ترانه جون گوش میدادم. برای بار چندم گوشیم زنگ خورد، ترسیده به گوشیم نگاه کردم ولی نمی تونستم صحبت بابا رو قطع کنم و برم.
– این همه مال و اموال جمع کرده که فردا بده به دامادش بخورن و پشت سرشم گور به گوری بفرستن؟ دش خوشه مهمونی گرفته، همش آبرو ریزی، جلوی شوهرای عاطفه و عطیه خیط شدم.
عاطفه و عطیه عمه هام بودن، شوهر عاطفه نمایشگاه مبل داشت و شوهر عطیه طلا فروش بود. جفتشون آدمای سرشناسی بودن به اندازه سرشناس بودن اسم و رسم بابام و عموم.
– آره عزیزم دیدی چه افتضاحی شد؟ اصلا مهمونی ای که در خور شخصیتمون باشه نبود. انگار فقط می خواستن یه جوری جمعش کنن، مگه نه آذین؟
چشمم به صفحه تماس زانیار بود، حواس پرت سرمو تکون دادم و در جواب ترانه جون گفتم:
– اوهوم منم خوشم نیومد، چیز شاخی نیست ترانه جون، مگه اولین بارشونه؟ واسه عمو منوچهر دیگه عادی شده حالا اگه ما بودیم یه همچین مهمونی ای می گرفتیم، شیپور دستشون می گرفتن تو کل شهر داد می زدن که طاهر خان چه مهمونیه بی ریختی گرفته. اما خودشون تافته جدا بافته ان.