دانلود رمان بانو در لباس زیر pdf از پنلوپه اسکای برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
من حاضر نیستم بذارم این زن روی من تسلط داشته باشه. اون زندانی منه. اما وقتی الهه من در دردسر باشه, برای نجاتش هر کاری میکنم. چیزی برای محافظت از اون. قرار بود اون الهام من باشه. منو راضی کنه. هرگز قرار نبود نگران من باشه. یا کاری کنه من بهش اهمییتی بدم…(جلد سوم مجموعه لباس زیر).
کارتر یه لیوان ویسکی برای خودش ریخت و خودش رو راحت روی کاناپه دفترم انداخت. تاریکی مدتها پیش حل و فصل شده بود. من با الهه تو ایوان شام میخوردم و بعد به رختخواب میرفتیم. کارتر یه کم بعد از این سر رسید و حالا ما تو دفترم پنهون شده بودیم. سیگارش رو روشن کرد و دود رو از دهنش به سمت سقف فرستاد.
– خانواده ات الهه رو بیشتر از تو دوست دارن.
چشمهام به سمت صورتش دوید، خنجر مرگبارم عملا تو عنبیه چشمم منفجر شد. کارتر قبل از اینکه پک دیگه ای به سیگارش بزنه با دهن بسته خندید.
– متأسفم، سفایر.
هیچکس به جز نمیتونست الهه صداش بزنه.
– بله، میدونم.
– صادقانه بگم، من هم اون رو بیشتر از تو دوست دارم.
با بی تفاوتی گفتم:
– از قافله عقب نموندی.
ادامه داد:
– تو همیشه اینطوری بودی.
– من به روش خودم زندگی میکنم. وگرنه، یه میلیاردر رو خودم نساخته بودم.
اون بین لذت بردن از سیگار و اسکاچش، سیگار رو خاموش کرد. دفتر من همیشه چند روز بعد بوی سیگار میداد، ولی اهمیتی نمیدادم چون از این بو خوشم میومد. هیچ کدام از تکه های لباس زیر من اینجا نبودن، بنابراین لازم نبود نگران خراب شدن پارچه ها با دود سرطان زای سیگار باشم.