پست های ویژه
دانلود رمان فقط به خاطر تو pdf از شیلا نظری برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
خدای من عجب کاری کردم. ای کاش به حرف مامان گوش نمیدادم. آخه خیاطی به چه دردم میخوره. بهتره باتاکسی برگردم چون فکرکنم با این آفتاب، اگه بخوام تاخونه پیاده برم مخم آب شده. منتظرتاکسی ایستادم. با اینکه ازخونه تاکلاس خیاطی راه زیادی نبود ولی بخاطرگرمای هوا مجبور شدم با تاکسی برگردم. وقتی هم به راننده گفتم لطفاً نگه دارین نگاه غضب آلودی بهم کرد و درحالیکه پولم روپس میداد گفت: آخه آبجی یه وجب راه که کرایه نمیخواد….
با گفتن این حرف دیگه فرصت اعتراضی بمن نداد و با سرعت حرکت کرد. هاج و واج سرکوچه ایستاده بودم که با صدای افتخار خانم یکی ازهمسایه هامون به خودم اومدم.
به به… سلام یگانه خانم این وقت روز کجا بودی؟
خیلی دلم میخواست بهش بگم مگه فضولی، ولی جلوی خودمو گرفتم و با زدن لبخندی گفتم: همونجایی که پارسال مژده، دخترتون میرفت. اول کمی جاخوردو متوجه منظورم نشد ولی مثل اینکه چیزی یادش اومده باشه ناگهان گفت: ای ورپریده، خب راحت بگو کلاس خیاطی میری. اصلا ازش خوشم نمیاد. خیلی فضوله و تقریبا به کارهمه ی اهل محل کار داره.
با گفتنه، فعلا با اجازه بطرف خونه راه افتادم. مامان طبق معمول مشغول قلاب بافی بود و با دیدن قیافه وارفته ام بعد از جواب سلامم پرسید: چته چرا اینقدر وارفتی؟
ـ شما هم یه دقیقه برین بیرون میفهمین چرا، منهم دیگه از فردا نمیرم کلاس، خیاطی به چه دردم میخوره؟
مامان باسابقه ای که داشتم فهمید چرا اوقاتم تلخه برای همین گفت: باز چی شده شلوغش میکنی؟ زن که نباید اینقدر نازنازی باشه. اومدی پس فردا شوهرکردی رفتی آبادان، زاهدان، اونوقت میخوای توگرمایی چهل، پنجاه درجه چیکارکنی؟ نکنه ازصبح تاشب به جون شوهرت غرمیزنی که گرممه؟
ـ مامان شماهم دوباره شروع کردین حالا کو؛ تا من شوهر کنم .
چیزی نمونده! دیپلمت روکه گرفتی، دانشگاهم که قبول نشدی دیگه هم که تصمیم نداری امتحان بدی. بعد نگاه شیطنت آمیزی بمن کردو ادامه داد: کلاس خیاطی هم ؛که نمیری، خب اولین کسی که پیداش بشه شوهرت میدم مثلا ، همین کیومرث پسرافتخار خانم…
ـ ا ه… مامان آدم قحط بود!
