دانلود رمان دوک منهتن pdf برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
من تو یه خانواده ی اشرافی انگلیسی به دنیا اومدم . ولی دارایی و ثروتمو تو منهتن به دست آوردم. نیویورک دیگه قلمرو فرمانروایی منه. خانوادم تو بریتانیا سر اینکه چه کسی دوک بعدی فیرَفکس* میشه جنگ و دعوا دارند. میگه که دوک بعدی فیرَفکس من هستم ،اگه ازدواج کنم . و این هم یه معامله ای نیست که ارزش جوش خوردن داشته باشه. من هیچوقت نمیتونم خودمو محدود به یه زن کنم .یا من اینطوری فکر میکردم تا این که دنیام وارونه شد .حاال تنها راهی که میتونم امپراطوری که خودم ساختم رو نجات بدم اینه که عنوانی که هیچ وقت نمی خواستمو به ارث ببرم. پس من به یه همسر نیاز دارم!
همه چیز توی هواپیمای شخصی بهتر بود . پرواز شخصی چیزی نبود که اشرافی های انگلیسی دوست داشته باشن.از نظر خانواده من این کار آدمای سبک و تازه به دوران رسیده هست. این اولین و آخرین چیزی نیست که من و خانوادم روی اون اختلاف نظر داریم. من عاشق هر چیزی ام که به تجربه ربط داشته باشه . جوری که صندلی چرمی باسنمو در بر گرفته بود و این حقیقت که دامن مهماندارای هواپیما کوتاه تر به نظر میاد و پاهاشون بلند تر ، حتی توجه شون که
بیشتر به لاس زدن بود.
مهماندار بلوند و خوشگلی که وقتشو به ریختن لیوان آبم اختصاص داده بود و سینه های گرد و پرشو از زیر لباس به نمایش گذاشته بود. تواضعشو تحسین می کنم . اگه میخواستم با وضع بهتری به لندن برگردم حتما توجهشو روی جزئیات بعدی که توی اتاق خواب اتفاق میفتاد رو در نظر میگرفتم . ضربه های تکون دهنده رو دوس داشتم و این حس رو داشتم که ملانی حتما خوشحال می شد که کارو تا هر زمانی که میخوام کش بدم.
ولی حتی گرفتن این گردن زیبای زنونه وقتی که صورتشو به سمت رونام پایین آورده بود نمیتونست روزمو بهتر کنه . یه نگاهی به ساعتم انداختم. ملانی گفت : “سی دقیقه مونده تا فرود بیایم ، آقا”
خجالت آور بود که دختره رو ول کنم . من معمولا خودمو از این کار محروم نمیکنم ولی الان واقعا وقتش نبود.
“چیز دیگه ای نمی خواین؟”
“نه ، فقط باید با یه نفر تماس بگیرم”