دانلود رمان پشت بام pdf از الناز شاه ملکی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
عشق و دوست داشتن را می توان در زمان و مکان های متفاوت تجربه کرد. در کوچه، دانشگاه، پارک و حتی پشت بام….رمان پشت بام اثر الناز شاه ملکی، روایتی جالب و خواندنی دارد. داستانی زیبا و عاشقانه برای تمامی مخاطبان سایت رمان سرا …
وقتی میلاد رو دیدم نفسی از سر آسودگی کشیدم.. کمک کرد روی تخت بشینم و آب قندی که توی دستش بود رو بهم داد… وقتی احساس کرد حالم کمی بهتر شده کنارم روی تخت نشست و گفت:
– نمی خوای بگی چی شد؟
چطور نمی خواستم؟؟ من که از خدام بود همه ی چیز هایی رو که دیدم و شنیدم رو برای یه نفر تعریف کنم و خالی شم..و چه کسی بهتر از میلاد؟ آب دهنمو قورت دادم و همه چیز رو براش تعریف کردم … از وقتی که خواستم برم تو اتاق تا وقتی که میلاد به دادم رسید… وقتی همه چیز رو براش تعریف کردم تو فکر رفت. ترسیدم فکر کنه خل شدم برای همین سریع شروع کردم به حرف زدن:
میلاد باور کن همه چیز راست بود…به خدا همه ی این اتفاقا افتاد…به مرگ خودم چاخان نمیکنم.. توهم نزدم باورکن.
میلاد نگاه مهربونی بهم انداخت و گفت: میدونم عزیزم…اخمی کرد و ادامه داد: دیگم نبینم به مرگ خودت قسم بخوریا.
سرمو پایین انداختم و “باشه”ی آرومی گفتم… همونطور سر به زیر گفتم: میلاد…به نظرت این اتفاقا زیر سر کیه؟
میلاد_ مطمئن نیستم ولی….
سرمو بالا گرفتم و گفتم: ولی؟؟
میلاد_هیچی ولش کن….میای بیرون شام میخوری یا برات بیارم تو اتاق؟
با پافشاری گفتم: ولی چی؟؟؟