دانلود رمان لوتوس pdf از باران برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
در وصیت نامه ی پدر بزرگ خاندان ذکر شده که نوه ی بزرگ میتونه بصورت اختیاری با هر کدوم از نوه های دیگه ازدواج کنه و هیج کس حق اعتراض نداره. اما اون صبر میکنه و در روز تولد ۱۸ سالگیه پسر عموش اونو مجبور به ازدواج اجباری میکنه…
کاملا ناراضی و با اخم چشمهاشو باز کرد و شروع کرد غرولند …واسه جشن شب این همه وقت هست آخه چرا باید تدراکاتش صبح به این زودی شروع بشه تا آرامش رو از قصر بگیره و خوابشو مختل. صدای تق روی در که اومد زود فهمید که کیه. کیه غیر از بکی؟ هیچکس جرات نداشت این وقت روز مزاحمش بشه و بد اخلاقیاشو به جوون بخره…در رو باز کرد و اومد گوشه تخت نشست و با صدای همیشه بلندش که کلمات رو سریع و با هیجان ادا می کرد، شروع کرد حرف زدن…
هیوونگ..پاشووو..پاشو ببین بابایی چی آورده واست..پتو رو روی سرش کشید و بهش پشت کرد. ولی بکهیون مثل همیشه تسلیم نشد و شروع کرد شونه هاشو تکون دادن…پاشو میگمم…پاشووو…خیلی ماشین قشنگیه لو..منم سوار می کنی؟؟؟ مگه نه؟…بگو که سوارم می کنی…بگووو.. آخ که کی منم 18 سالم بشه لو؟؟ به نظرت بابا واسه منم جشن اینجوری می گیره؟ یا ماشین از اینا میخره؟ کاش منم مثل تو بودم..همیشه تو رو بیشتر دوست داشت…همیشه!