دانلود رمان دورگه pdf از جنیفر آرمنتروت برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
اکو یک شیفتر گرگ_خرس است؛ که نمی خواست زندگی اش را تحت کنترل ظالمانه آلفای خرسها سپری بکنه. آلفای خرسها اون رو وادار میکنه تا طی جشن سنتی باهاش جفتگیری کنه، اما اکو شب جشن فرار می کنه و تو جنگل با سه شیفتر گرگِ قوی و خوش تیپ روبه رو میشه…
اکو.
– خیلی خب همه گوش کنید، یا حالا یا هیچ وقت.
لرزی به تن اکو ویلسن افتاد، شبی که ماهها ازش می ترسید بالاخره سررسیده. اون بین شلوغی جمعیت داخل کلبه ای وسط جنگل که موتورسیکلتی به دورش میچرخید ایستاده بود. اونجا مرکز فرماندهی گله ی خرسش؛ خاندان قلب خوارها، بود و تمام چیزی که می دونست این بود که نباید اینجا باشه. اما این فقط احساس اون بود، چون بقیه ی افراد قلب خوارها که همگی شلوار جین و کت چرم پوشیده بودن از خوشحالی هلهله و یا حتی گریه می کردند.
– اکو!
صدای غرش مردی از پشت سرش رو شنید، این یکی از اون چیزهایی بود که فورا تشخیصش میداد. اون برگشت و با نمایی از ِاستون؛ آلفای گله روبه رو شد. قدبلند و ماهیچه ای، با موها و ریش به سیاهِی زغال، هر تیکه از اون بیانگر یه آلفا بود.
– این اطراف وایستادی که چه غلطی بکنی؟
اکو از اینکه توجه استون رو به خودش جلب میکرد متنفر بود. او بسیار خودنما و متکبر با یه پوزخند حریص و پرهوس روی صورتش بود. با همون نگاه گرسنه ای که به هر زنی تو گله خیره میشد، نگاهش کرد. طوری که میشد فهمید که دلش میخواد اکو رو روی شونه هاش بندازه و به خونه اش ببره و هر طور میخواد ازش استفاده کنه..