دانلود رمان زخم پاییز pdf از معصومه آبی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
داستان روایتگر زندگی پسری است به نام «راهی»، که با مشکل کم بینایی به دنیا می آید و همیشه مجبور است عینک هایی با شیشه ضخیم بزند و لکنت زبان هم دارد. او از دختری خوشش می آید که سر جریان و اتفاقاتی با بردادر او ازدواج میکند. پسر داستان ما با وجود مشکل بینایی با کامپیوتر کار میکند و کم کم با دختری آشنا میشود که در روز عروسیش همسرش رو در تصادف از دست داده و دلبسته او میشود اما…پایان خوش
دهانش باز بود، سرش رویِ بازویم و لب هایشِ خیس. گونه اش را برا ی هزارمین بار آهسته و آرام بوسیدم و لب هایش را برای پنجمین بار آرام با دستمال کاغذی خشک. که این روزها لب هایش مدام خشکه می زد و پوسته پوسته می شد بابت این خیسی هایِ شبانه. موهایِ عرق کرده اش را از پیشانی کنار زدم و ملحفه را پائین تر کشیدم تا اندکی از گرمایی که اینگونه تنش را به خیسی نشانده بود کاسته شود .
نمی دانستم دخترکم را چه شده که اینطور در خود فرورفته و در برابرِ تمام شیطنت هایی که می کردم و جوک هایی که به زور با زبانِ خسته ام می گفتم ، تنها لبخندی کمرنگ تحویلم می داد . همه ی دنیا که با من رقابت می کردند در کشیدنِ ترمزِ آسایشم مهم نبود ؛ ولی وقتی تی تی چنین در هم می شد، من می شکستم . پشتوانه ام، قدرت و غیرتم تی تی بود .
عجیب بود ولی از وقتی در زندگی ام پا نهاده ، همچو دستمالِ قدرت برادر کایکویِ میتی کومان، بر بازوی روحم نشسته و مرا نیرو می بخشید برای جنگیدن با سختی ها! وقتی برای اولین بار سرگذشتش را شنیدم ، خون در رگم خشکید، باورم نمی شد دختری که چشمانش دنیا ی من شده بودند و در تب و تابِ داشتنش می سوختم ، چنین رنج هایی را تحمل کرده باشد.