دانلود رمان همسان من pdf از فاطمه اشکو برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
رمان همسان من، درمورد دختری به نام اِلِناست که بخاطر ورشکستگی پدرش مجبور به ترک شهر و دیار خود میشود و به خونه ی عموش به همراه خانواده ش پناه می بره… با پا گذاشتن به اون خونه احساسی هم تو دلش پا میذاره و قصد رخت بستن نداره. در این راه اتفاقاتی میوفته که…
طبق روال این یک ماه اخیر با سر و صدای مامان و بابا از پایین بیدار شدم و پایین رفتم. دیگه از این بحث تکراری و رنج آور خسته شده بودم. ساعت نه بود و من طبق روال این روزها زود بیدار شده بودم. تابستون بود و هوا گرم! خیسی عرق روی پیشونیم رو با پشت دست پاک کردم و با بد عنقی پایین رفتم. مامان برآشفته و خشمگین، و بابا سر به زیر صحنه ی رو به روم رو تشکیل داده بودند. هیچ کدوم به من و حضورم توجهی نکردن و بحثشون رو ادامه دادند:
-من که بهت گفتم ریسک نکن و داراییت رو فدای رگ غیرتت و دوستات نکن. به حرفام گوش ندادی، حالا هم باید من و دخترت بریم گوشه ی خیابون بخوابیم تا رگ غیرتت بیاد سرجاش. حرف های تکراری که فقط ذهنم رو ماساژ می داد؛ درد می کرد و به مرز آتش فشانی می رسوند. دلم می خواست داد بزنم بسه! خسته شدم! اتفاقیه که افتاده و الان باید به فکر اصلاح امرهای بعدی باشی!