پست های ویژه
دانلود رمان زیر یک سقف pdf از فاطمه اشکو برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
مهرنوش یه دختریه از جنس همه ی دخترا، بزرگ شده تو یه خونواده یِِ معمولی با یه قیافه ی خوب از شهره بوشهر، مهندسیه کامپیوتر دانشگاهِ تهران قبول میشه و وارد این شهر میشه. کاوه پسری از خود تهران، تقریبا متمول به نسبتِ مهرنوش، اون هم مهندسی کامپیوتر همون دانشگاه درس میخونه. مهرنوش به دلیلِ دیر رسیدن برای ثبت نام، خوابگاه گیرش نمیاد و به پیشنهاده کاوه با هم همخونه میشن…
_ آجی بلند شو…مهرنوش….بلند شو نتیجه ها اومد.
نمیدونم خواب بودم یا بیدار، تنها چیزی که اونموقع درست حس میکردم، دستم بود که موس رو با هیجانِ زیادی جابجا میکرد. جیغ های مفرد، جیغ های خانواده، خوشحالیه مامان، بابا، تنها خواهره من از تمام دنیایم، تمامِ اخبارِ زیبایِ امروزِ من بود. باورم نمیشه، رشته ی مورده علاقه م، شهره مورد علاقه م، دانشگاهِ مورد علاقه م.
نکنه من خوابم؟..نکنه هنوز تو رویام و خودم خبر ندارم…؟…یعنی میشه؟…یعنی من تا یک ماه دیگه اونجام؟
وای…خدایا شکرت…
رویِ زمین زانو زدم و رویِ پتوی آجیم دراز کشیدم. با دست، بالشت و به طرفش پرت کردم. بغلم کرد و برای بار هزارم بهم تبریک گفت….
در کنج چشمای مامان، اندوه رفتن دخترش دیده میشد ولی سعی میکرد پنهونش کنه تا من خوشحاله خوشحال باشم و خللی اذیتم نکنه. به طرفش رفتم و دست هاش و تو دستم گرفتم و با لبخند گونه های تمیز و براقش و بوسیدم و گفت:
_نترس ترم به ترم میام عزیزم.
با لهجه ی شیرینه بوشهریش گفت:
_کجا تو بهت خوش بگذره مامان یادت میمونه…؟
اشک افتاده یِ گوشه یِ چشمش و پاک کردم و گفتم:
_قول میدم. مگه قراره برم خوش گذرونی؟ نه مامان جان میخوام برم درس بخونم و یه خانوم مهدنس بشم بیام پیشت.
خندید و منو از اندوهش رها کرد.
