پست های ویژه
دانلود رمان ناموس ننگین pdf از رویا رستمی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
سپهر دوست صمیمی اردلان مجرده و پاتوقش تو خونه های بدکاره است که مدام با این زن و اون زنه، عین همیشه که میره، دیبا زن اردلان رو اون جا می بینه که داره به یکی از مشتری ها سرویس میده، سپهر جلوی خودش رو نمی گیره و با عکس و مدارک همه چیز رو به اردلان میگه، اردلان با تمام عشقش به دیبا اون رو طلاق میده. اونجاست که میفهمه همه چیز یک جور دیگه اس و دیبا با شکم حامله در شرف ازدواج با مرد دیگه ایه….
به شدت عصبی بود و دل دل می کرد. نگاهش مستقیم به اردلان بود. از دیشب عین مرغ سر کنده شده بود. حتی پلک هم روی هم نگذاشت. هر چقدر بیشتر فکر می کرد، بیشتر به این نتیجه می رسید که اردلان باید بداند.
-اردلان…
نگاه اردلان از روی پرونده ی مقابلش بالا آمد و روی سپهر نشست.
-جانم، چی شده؟
آب دهانش را به سختی قورت داد.
-دیبا…
رابطه ی صمیمانه ای با دیبا داشت. بچه محل بودند که اردلان را به دیبا معرفی کرد و از آنجا عاشقیشان شروع شد.
-چی شده؟ سرم رو این پرونده بود ولی حواسم بود داشتی بال بال می زنی.
-اینقد گفتنش سخته که داره خودمو خفه می کنه.
اردلان با حساسیت نگاهش کرد.
-عین آدم بگو ببینم چی شده؟
اردلان خبر داشت که سپهر اهل ازدواج نبود. هر وقت هورمون هایش بالا پایین می شد، می رفت جایی که دخترهایش آماده بودند….
