دانلود رمان میم مثل مسیح pdf از پریا ایوبی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
دختری با چشمان آبی به رنگ دریا… چشمانی غم زده اما آرامش بخش… آرامش بخش دل سنگ مسیح… مسیح: پسری مهربان،در ظاهر مغرور و دل سنگ که جویای غم نگاه دختری میشود،که نگاهش آرامش بخش قلب اوست… این رمان راجع به دختری به اسم مریان هست که توی شرایطی است که هر دختری احتیاج به یک حامی و همدم داره؛ درست همون موقع هست که مادرش و بر اثر بیماری سرطان از دست میده شرایط خانوادگی که هر روز بهش فشار میاره و اون رو… مسیح:برادر دوست مریان، که عاشق شغل و رشته اش بوده اما به دلایلی باید با شغلی که سالها براش زحمت کشیده خداحافظی کنه و… وشخصیت میانی داستان یعنی(رها)به دلایلی زندگی خودش رو برای مریان تعریف میکنه…
دل تو دلم نبود که بدونم رشته مورد علاقمو قبول شدم یا نه. لباسای توی خونه رو با یه مانتو شلوار عوض کردمو شالمو روی سرم مرتب کردم، کیف پولموکلید خونه رو برداشتمو از اتاقم اومدم بیرون طبق معمول کسی خونه نبود کفشامو پوشیدمو رفتم بیرون. سعی میکردم تند تند راه برم که زودتر برسم بعد از 10 دقیقه راه رفتن به دکه روزنامه فروشی رسیدم. روزنامه ای از دکه گرفتمو پولشو حساب کردم قدمی به کنار پیاده رو برداشتمو.
گوشه ای ایستادم از بالا شروع کردم به خوندن و تند و با دقت نگاه می کردم هرچقدر بیشتر به اخر اسما می رسیدم هیجان و استرسم بیشتر میشد دیگه داشتم نا امید می شدم که اسممو دیدم. اول فکر کردم اشتباه دیدم دوباره نگاه کردم وااااای خدایا شکرت ،رشته ای که ساعت ها بخاطرش درس خوندمو جون کندم بالاخره قبول شدم. از خوشحالی اشک توی چشممام جمع شده بودو دیدمو تار کرده بود. دلم میخواست از خوشحالی جیغ بزنم اما وسط خیابون نمی شد با خوشحالی وصف نشدنی راه اومده رو برگشتمو خودمو به خونه رسوندم.